سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن را که نانخور کم است یکى از دو توانگرى‏اش فراهم است . [نهج البلاغه]
حضرت علی (ع) درباره ی ارزش جان انسان مى‏فرماید: «جز بهشت چیزى بهاى شما نیست؛ پس آن را به کمتر از این قیمت نفروشید.»

چرا مردم حاضر نیستند تفکراتشان را تغییر دهند؟

 چرا این قدر که به تغییر و تعویض لباس، وسایل و تجملات اهمیت مى‏دهند، براى ارتقاى سطح فکرى و تغییر رشد عقلى، اهمیت قائل نمى‏شوند؛ راه درمان چیست؟

 انسان در دامان مادر طبیعت و چهاردیوارى تنگ عالم ماده چشم به جهان مى‏گشاید و از همان نخستین لحظه‏هاى زندگى‏اش، با طبیعت و محسوسات ارتباطى تنگاتنگ دارد.

  لذت‏هاى گوناگون مادى را تجربه مى‏کند و با آنها انس و الفت عمیقى پیدا مى‏کند. گاهى این شیفتگى و علاقه به اندازه‏اى او را به دنیا وابسته و دل‏بسته مى‏سازد که هیچ واقعیتى جز امور عادى و دنیوى را نمى‏پذیرد و هر حقیقتى را که از حوزه  ی ادراک حواس ظاهرى‏اش بیرون باشد، انکار کرده، آن را به باد تمسخر مى‏گیرد. این گونه بینش که اصالت را به ماده و محسوسات مى‏دهد، همه ی هدف انسان را بهره‏مندى هر چه بیشتر از دنیا و لذت‏ها و موهبت‏هاى آن مى‏داند. توجه بیش از حدّ نیاز به مدهاى جدید و تجملات زندگى و تنوّع در بهره‏مندى هر چه بیشتر از مظاهر دنیا و صرف گوهر ارزنده ی عمر - که سرمایه ی سعادت جاودانه ی انسان است - در غوطه‏ور شدن در گرداب لذت‏هاى ناپایدار و جلوه‏هاى فریباى دنیا، ثمره ی چنین باور و بینشى است.

  در یک نظر کوتاه و دید سطحى ، لذت‏هاى دنیا ، نقد و در دسترس انسان و لذت‏هاى معنوى و عقلانى ، نسیه و دور از دسترس است و انسان محاسبه‏گر و سودجو، هرگز نقد را با نسیه فدا نمى‏کند. علم، تعقل و اندیشه از سنخ مجردات و از عالمى پاک، غیر از عالم ماده و محسوسات است.

 راه حل این مشکل و درمان این بیمارى، اصلاح باور و تغییر بینش این گونه افراد است. انسان، ذاتاً سودجو و منفعت‏طلب است و همه کوشش و فعالیت او در زندگى ، براى رسیدن به سود و نفع بیشتر است. پى بردن به ارزش والاى تفکر، تعقل و رشد عقلانى و نقش اساسى و عمیق آن در سعادت انسان، مى‏تواند این نوع بینش و باور را دگرگون سازد.

اگر انسان این آگاهى و توجه را پیدا کند که اولاً، سرشارترین سود و پایدارترین لذت ، رسیدن به قرب خداوند و فضایل و کمالات انسانى است و ثانیاً، نیل به این هدف مقدس، تنها با ترقى و عروج روحى ممکن است و ثالثاً، تعالى روح در پرتو تفکر، تعقل و اندیشه ی عمیق و بنیادین حاصل مى‏گردد ، آن گاه با دید دیگرى به دنیا و امور مادى مى‏نگرد و دنیا را گذرگاه و پلى براى رسیدن به سعادت واقعى و جاودان اخروى می داند.

انسانى که طبعاً لذت‏گرا است و لذت‏هاى گوناگون مادى را بارها تجربه و لمس نموده، حاضر نیست به خاطر رسیدن به لذت‏هایى که تنها نامى از آنها شنیده ، دست از لذت‏هاى نقد و آماده ی خود بردارد و به آمال و آرزوهاى خود پشت‏پا بزند؛ ولى اگر کسى با لذت‏هاى معنوى و روحى آشنا گردد، شیرینى یاد خداوند و مناجات با او را بچشد و شهد شیرینِ گذشت، عفو، احسان، تواضع و ایثار را در کام جانش احساس کند، به راحتى از کنار بسیارى از لذت‏هایى که سال‏ها با آنها مأنوس و همدم بوده، مى‏گذرد و آن لذت‏ها در نظرش ناگوار و بى‏ارزش مى‏نماید.

 هنگامى که طفلى را از شیر مى‏گیرند و او را به زور از سینه ی مادر جدا مى‏کنند، اگر غذایى لذیذتر و گواراتر از شیر مادر ندهند، آرام و قرار از کودک گرفته مى‏شود؛ چون همه ی هستى و دارایى خود را بر باد رفته مى‏بیند؛ ولى با مزه مزه کردن غذاى جدید که لذیذتر و دل چسب‏تر از شیر مادر است، رفته رفته او آرام مى‏گیرد و دیگر حاضر نیست این غذاى تازه و گوارا را با شیر مادر عوض کند.

 پیامبر گرامى اسلام (ص) در حدیثى نورانى مى‏فرماید: «دو رکعت نماز در دل شب در نزد من، از دنیا و آن چه در آن است، ارزنده‏تر و دوست داشتنى‏تر است.»

اگر انسان - هر چند در مقیاسى محدود - با چنین لذت‏ها و زیبایى‏هایى آشنا گردد و قدر گوهر گران‏بهاى جان خود را بداند و از شکوه درون و حقیقت خود آگاه گردد و افق پرواز روح خود را درک کند ، خودش را رایگان به دنیا نمى‏فروشد و همه ی سرمایه ی هستى و حقیقت خود را فداى زر و زیور و تجملات بى‏پایه و سراب‏گون دنیا نخواهد کرد.

حضرت علی (ع) درباره ی ارزش جان انسان مى‏فرماید: «جز بهشت چیزى بهاى شما نیست؛ پس آن را به کمتر از این قیمت نفروشید.»

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 86/9/26:: 9:28 صبح     |     () نظر